همش ترس،همش اضطراب،واهمه،چرا؟
از چه میترسی؟
ازین که راحت فراموشت کنم؟
مگر نمیدانی که قلب من خانه ی توست؟
تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم.
آری دیگر خودم را فراموش کردم.
شاید دیگر بس است.